امیرصدراامیرصدرا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

دنیای کودکانه و امیرصدرا

دوسال و 11 ماهگی- کار مامانی

هفته اول اردیبهشت 9اردیبهشت ساعت 10 سلام پسرم مامانی از سرکارش داره باهات دردو دل میکنه شاه پسرم .مامانی از اسفندماه داره در شرکت چای جلیلی کار میکنه کارش هم دوست داره تنها دغدغه اش شماید که از سرکاررفتن من ناراضی هستی .واقعا ازت عذر میخوام .امیدوارم وقتی بزرگتر بشی مامانی رو درک کنی و بدونی خیلی خیییییییییییییلی دوست دارم و همه انگیزه و امید زندگیمی . بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس بووووووووووووووووووووووووووووووووووس  بووووووووووس
27 ارديبهشت 1392

یکسالگی - مرداد 90

عزیزم سلام چندوز بعد از یکسالگیت 16 خرداد مادرجون مامان مونا رفت بیمارستان و بعد از 2 ماه در بیمارستان در 19مرداد از پیش ما رفت تو آسمونها .  آخرین باری که حالش خوب بود ودیدت روز مادربود که اواخر اردیبهشت ماه بود و چند قدم تاتی میکردی و حسابی برات ذوق میکرد ولی متاسفانه راه رفتنت را ندید . همیشه وقتی میرفتی اونجا میگفت ببینید وجود یک بچه در جمع چقدر خوبه حواسها رو پرت میکنه ، جمع را شاد میکنه و مجال غیبت و گناه به جمعها نمیده وقتی با مامان عزیز تلفنی صحبت میکرد میگفت کاشکی نزدیکبودید و امیرصدرا رو میاوردین پیشم حسابی حوصله ام سررفته . پسر گلم یه درسی که من از مادرجونم گرفتم این بود : با وجودیکه دیالیز میکرد و حسابی ناتوان شده بو...
27 ارديبهشت 1392

دو سال و یکماهگی - مسافرت

تیر 1391 مسافرت  رفتیم کیش که هیچی از اون نفهمیدیم خیلی اذیتمون کردی حتی موقع غذا خوردن هم آسایش نداشتم و یکبار برای شنا رفتیم دریا خوب بود . در پاساژ ها که فقط باید میدویدیم دنبالت تا گم نشی . یکجا بند نمیشدی حتی بغل هم نمیآمدی فقط یک شب خاله شارلوت تو اتاقش بود و تو خواب بودی گذاشتیمت پیشش و رفتیم تئاتر هتل با کنسرت   خوش گذشت . بقیه شبها من مجبوربودم پیشت در اتاق بمونم چون خواب بودی و بابا میرفت با سپهر . حتی ساحل دریا و تور کشتی و باغ پرندگان و ... هیچ کجا نرفتیم چون اذیت میکردی و میگفتند کلافه میشید نرید. البته باغ پرندگان شایدمیشد بریم ولی با برنامه مان جورنشد . خلاصه حسابی کمک کردی تا مامانی به آرامش نرسه و لذت نبره...
27 ارديبهشت 1392

نصیحت مادرانه

پسر دانشمندم سلام  میخوام از همین کوچکی بهت یک درس بزرگ زندگی را یاد بدم دوست دارم همیشه در همه مراحل زندگی از من این مطلب رو یادگاری داشته باشی " امیرصدراجانم " اول از همه بدون خواست خداوند هیچ برگی از درخت نمی افتد .پس همیشه در انجام کارهات به خدا توکل کن و بگو : من به خیر تو سخت محتاجم . یاد بگیر که اول تواناییهاتو ببینی و بعد مشکلاتت رو بررسی کنی و کنجکاو باشی و دنبال راه حل های مناسب بگردی و مایوس نشی و داشته هایت را در کنار نداشته هات ببینی و بدونی که پشتکار و جربزه لازم  است و گرنه با هر سنگریزه ای که سر راهت قرار بگیره جا میزنی و نمیتونی قله های موفقیت رو فتح کنی وسرخورده میشی .   پسرم هر وقت با مشکلی روبرو...
27 ارديبهشت 1392
1